خوب باید بگم
با عرض معذرت اومدم بگم اگه یه کم دیر دیر اومدم ازم دل خور نشیدخوب من همتونو دوست دارم
اماااااااااااا
خوب درس و دانشگاه و کلاس شروع شده
و نه اینکه من بچه درس خون
خوب قصد ازدواج که ندارم
باید درس بخونم
مگرنه فردا دخمل بی سواد رو کسی نمیخواد
بعد مامانم باید ترشی هفت ساله بگیره
همهتونو دوست دارم حتما برام نظر بذارید مگرنه دغ میکنم هردفعه که میام نظرات شماها رو نمیبینم
از غصه میرم یه گوشه میشینم
دوستوووووووووووووووون دارررررررررررررررررم
نظرات شما عزیزان:
خدایا !
دستهایت را بگشا
بگذار حس هم آغوشی را با تو تجربه کنم
بگذار گرمای تنت، یخهای وجودم را آب کند
بگذار یکی شویم
عطشم را تو سیراب کن
دستهایت را بگشا
و بگذار
در آغوش امنت آرام بگیرم ...
از بوی نارنجی پیراهنت
تاب میخورم
بیتاب میشوم
و دنبال دستهایت میگردم
در جیبهایم
میترسم گمت کرده باشم در خیابان
به پشت سر بر میگردم
و از تنهایی خودم وحشت میکنم
بی تو زندگی کنم
یا بمیرم؟
نمیدانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را میگذارم
آخر خط من
باشد؟
بی تو زندگی کنم
یا بميرم؟
همین که باشی
همین که نگاهت کنم
مست میشوم
خودم را میآویزم به شانه ی تو
با تو بمیرم
یا بخندم؟